سفارش تبلیغ
صبا ویژن

***معنای دیـــــــدن***

اینجا هوا هماننده دلم بارانی شده

مثل من دلش گرفته داره گریه میکنه...

روی تختم دراز کشیدم کنار پنجره خیره به ساعت روی دیوار نمایانگر  دیر وقتی از شبه

پنجره را باز کردم نسیم خنکی صورتم را نوازش میداد...

بی درنگ چترم را برداشتم و بی آنکه بدانم چه وقت است بیرون رفتم

در را باز کردم هوا خیلی تاریک بود اول دلهره گرفتم اما باز هم به بیرون پریدم

اندکی که گذشتم چترم را بستم و زیره باران قدم زدم

این کار را به شدت دوست داشتم........


نوشته شده در جمعه 91/4/2ساعت 10:2 عصر توسط ز.ا نظرات ( ) |


 Design By : Pichak