می کنم دانه اناری را به خود می گویم : کاش مردم دانه های دلشان پیدا بود . کودکی سنگی را به طرف کبوتری پرتاب کرد . سنگ در حیرت ماند سر کبوتر را بشکند یا دل کودک را ..... صصدای خنده ی خدا را می شنوی ؟ دعاهایت را شنیده و به آنچه محال میپنداری می خندد . باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست . کوروش کبیر . زندگی باید کرد گاه با یک گل سرخ . گاه با یک دل تنگ . گاه باید رویید در پس این باران . گاه باید خندید برغمی بی پایان . زندگی باور می خواهد . آن هم از جنس امید . که اگر سختی راه به تو یک سیلی زد . یک امید قلبی به تو گوید که خدا هست هنوز .
نوشته شده در یکشنبه 91/1/27ساعت
11:30 عصر توسط ز.ا نظرات ( ) |
Design By : Pichak |